بازدهی یک عبارت بسیار کلی است که در هر مسأله ای مفهوم خاص خودش را دارد. اگر بخواهیم یک فرمول کلی برای تمام مفاهیم بازدهی تعریف کنیم به شکل زیر خواهد بود:

دستاورد =بازدهی

هزینه

بنابراین در هر مسأله ای باید قبل از هر چیزی ببینیم هزینه ها و دستاوردهای ما چیست؟ به عنوان مثال در یخچال ما برق را هزینه می کنیم و سرما به دست می آوریم.

سرما

=بازدهی یخچال


برق مصرفی

ممکن است کسی از یخچال برای گرم کردن خانه خود استفاده کند. به این ترتیب که برق را هزینه کند و گرمای خارج شده از پشت یخچال را برای گرمایش خانه استفاده کند. در این صورت بازدهی آن به صورت زیر خواهد بود:

گرما

= بازدهی یخچال گرمازا


برق مصرفی

در مکانیزم های مکانیکی ما باید ابتدا ببینیم که هدف ما از یک ابزار یا مکانیزم چیست؟ مثلا ممکن است از یک اهرم برای افزایش نیرو استفاده بکنیم (مثل آبلیموگیر دستی). ممکن است از اهرم دیگری برای افزایش جابجایی استفاده کنیم (مثل قلاب ماهیگیری) و ممکن است از یک اهرم نه انتظار افزایش جابجایی داشته باشیم و نه انتظار افزایش نیرو (مثل الاکلنگ متقارن). بنابراین نمیتوان یک فرمول کلی نوشت و ادعا کرد که این فرمول، بازدهی اهرم را مشخص میکند. 

پس از آنکه هدف یک مکانیزم مشخص شد، با توجه به هندسه مکانیزم و ابعاد و اندازه های آن، می توانیم بازدهی آن را فرموله کنیم. بازدهی مکانیزم هایی مانند اهرم، چرخ و محور، قرقره، چرخ دنده و .... از روی ابعاد و اندازه به راحتی قابل تعریف است. ولی در برخی مکانیزم های پیچیده تر مانند بندواره ها (Linkage) تعریف بازدهی از روی هندسه مشکل است و باید بر اساس محاسبات سرعت و شتاب و نیرو، بازدهی را در یک لحظه معین محاسبه کرد.