... و تو بودی که مقصّر بودی.
که می اندیشیدی،
این فلانی هر روز...
چه قَدَر بیکار است!
و به لحنی مغرور
به کلانتر گفتی :
این همان است که هر روز ز پشت دیوار
دزدکی وقت عبور
قد بلندی می کرد
تا که از خانه ما
شاخه گلی بر چیند.
و نمی دانستی
او گلی بود که جز ساقه ی خود هیچ ندید.
لعنتی قد دراز! لعنتی بد بینی!

علی شیخ پور - 27 شهریور 1381