هی پاک می کنم
دوباره می آید
چه را و چرا؟
بخارهای شیشه دل را !

هی پاک می کنم که تو هم بین عابران
از کوچه قشنگ پر از آرزوی ما
یک بار بگذری

گنجشک مهربان!
با ما که قهر کرده ای اما صبور باش
از باغ های همین دور و بر
یک روز
می آید عابری که از سر راهش نمی پری...

بیچاره پشت شیشه دلم آه می کشد
از آسمان کوچه ما اشک می چکد
از آه من به روی شیشه غبار است و آرزو
فریاد آسمان به نگارم نمی رسد...

علی شیخ پور - 27 بهمن 1383