بند تمــام خاطره ها را گسست و رفت
بغض تمام حنجره ها را شکست و رفت
ســاحل کنـار پنجره مـا رسـیده بـود
اما به نبض پنجره ها دل نبست و رفت
نزدیک ظهر داغ غزل خیز فصل مهر
بر فرش باد سرد زمستان نشست و رفت
انبـوه شـعرهای دلـم بی جواب مـاند
رسم تمام شاعره ها را شکست و رفت
دنیا خلاصه شد به اتــاقی شـبـیه عشق
ازاین اتاق گرم و صمیمانه رست و رفت
قصه ، تمام جاذبه اش فصل آخــر است
حیف از کتاب دل...که چه آرام بست و رفت
علی شیخ پور - 3 مرداد 1384
استفاده از مطالب آموزشی این وبسایت با ذکر منبع مجاز می باشد |