و در خیال آینه بودم
که بی مقدمه از هم ترک بر داشت
و آن ظرافت رؤیای تو از گوشه ای آرام
دامن کشان ز ترس شیشه خرده های خیالم قدم بر داشت
و در صفای آینه بی هیچ سرصدا
آرام، شد شریک.

به به ، به آن زمان که دیده گشودم ببینمت
دیدم تو نیستی و غبارعبور تو
مرهم شده به زخم آینه و نیست آن ترک

علی شیخ پور - 29 شهریور 1381