کاش من هم چو تو زیبا بودم
کاش چشمم به قشنگی تو بود
آفرین بر هنر خالق باد

هر زمانی به تو می اندیشم
دل من بی تاب است
من و تو نزدیکیم
گاه به یک پلک زدن خواب تو را می بینم
فاصله بین خیالم با تو کمتر از این خواب است

توی چشمان تو چون آینه، خواندن سهل است
من و تو هر دویمان عاشق یک راز غریبیم
که پنهان مانده است:

دوست من در پس آینه تنها مانده است
و چه می شد اگر این آینه از هم ترکی بر می داشت
و من و تو ؛
من و تصویر قشنگم ؛
دل به هم می دادیم
عاشق خود بودن چه قدر آسان است

علی شیخ پور - 27 مهر 1381