تا دست می برم ، قلمی تازه تر کنم
آن دستِ دائمیِ نا تماشایی
از پشت پرده ابهام می رسد
خط خط به تکه کاغذ پر شعر می کشد
وآن چشم دائمی نیمه پنهانی
مانند پاسبان شبانه،
سرک کشان
صف های درهم اشعار تازه را
تهدید می کند
شاید که شخص سوم داستانهای ماست....
... بازی تمام شد
من می شناسمت
من نرگس خمار تو را صد هزار بار
بر روی کاغذ شعرم کشیده ام
من طعم گرمی دستان دوست را
در شعر حافظ و سعدی چشیده ام
یا اینکه پرده بیفکن ز روی خویش
یا دست می برم ، قلمی تازه تر کنم
علی شیخ پور - 13 اردیبهشت 1382
استفاده از مطالب آموزشی این وبسایت با ذکر منبع مجاز می باشد |