من جز غم هجران تو چیزی که ندارم
پس هدیه به جز اشک برایت چه بیارم

نزدیک تو بودن چـو پناهگاه امن است
دور از رخ  تو خـــانه و کاشانه ندارم

والله که خاک در تو مهـر نـماز اســت
مپســــند که سر در ره صحرا بگذارم

بیگانه چو منعم کند از عشق تو هیهات
هیـــهات که از مهر تو من دست بدارم

منـعم نکن از وصف رخ یـار، غریبــه!
بگــذار قلـــم را به عبــادت بگـــمارم

علی شیخ پور - 23 اردیبهشت 1383