فرزند کعبه فرزند کعبه
...دیدی از عشق علی کعبه پهلویش شکست؟! علی شیخ پور - 19 شهریور 1382 ...

مرا به عشق جاوادنه کن مرا به عشق جاوادنه کن
...بیا و بغض را ترانه کن ای دوست بیا و در دل من خانه کن ای دوست بیـــا و هر چه که بودم بـــــبر از یاد مرا به عشــــق جاودانه کن ای دوست قبل از سفر مکه علی شیخ پور - 16 مرداد 1382 ...

طرح نو طرح نو
...ناگهان یک طرح نو سد را شکست آبشار آمد دلیل آبشار به مناسبت تغییر قالب گرافیکی وبلاگم در پرشین بلاگ علی شیخ پور - 14 مرداد 1382 ...

تلق و تلوق تلق و تلوق
...بچه که بودم شعری برای زیارت امام رضا یاد گرفته بودم که فقط اولش رو یادم مونده. در سفری که با همکلاسی های دبیرستان پس از فارغ التحصیلی به مشهد داشتم، این شعر رو از نو سروم: "تلق و تلوق، ‌تلق و تلوق می رسد این صدا به گوش صدای رفتن قطار میان خنده و خروش" تلق و تلوق، تلق و تلوق به سوی مشهد می ...

کاش کاش
...کاش... اولین بیت هر شعر است، کاش... شعرها همه تک بیتی بود علی شیخ پور - 25 تیر 1382 ...

از لطافت باران از لطافت باران
...چقدر گرسنه ام کجاست گندم ها؟ تو هم نکند مثل گنجشکان دوباره چشم به راه بارانی؟ کجاست باغبان: خدای می داند نکند پیر مرد که صد سال تمام پرنده های مانده به راه را ز سنگ می ترساند، به زیر سنگها گرفته مهمانی؟ مترسکی که نگو باز هم مراقب بود اشاره کرد به انتهای پر از خاک بارانی دو دسته گندم زیبا ز دور ...

س مثل برف! س مثل برف!
...حالا که در دل داغدار تابستان اینقدر هوا سرد است، شاید خیال سپیدی برفهای شش ماه بعد از این، دلگرممان کند. علی شیخ پور - 28 خرداد 1382 ...

شهر سیاه شهر سیاه
...نکند لحظه آخر به خود آییم که ای کاش غزل می گفتیم و به حسرت بنشینیم که ای کاش گل سرخ به هم میدادیم؛ مردم شهر سیاه، خنده هاشان همه از روی ریا ست. و به غیر از دو سه دوست، که هر از گاهی چند لب جویی بنشینیم و زهم یاد کنیم، دلشان سنگ سیا ست. ما در این شهر دویدیم و دویدیم، چه سود؟ شاعرانی که هم آوا...

روز روشن! روز روشن!
...نه گرگ، نه نان، هیچ یک، ولی... عشق را ز هر طرف که بخوانی همان عشق است! علی شیخ پور - 7 خرداد 1382 ...

ساده ترین غریبه ساده ترین غریبه
...قشنگترین جدایی بین همه قصه ها ساده ترین مسافر بین همه خسته ها غریب دوست داشتنی! آخه حواست کجاست؟ قلبتو جا گذاشتی تو دفتر خاطرات ! گم که شدی تو جاده تازه نفس کشیدم به دور خاطراتم عکس قفس کشیدم علی شیخ پور - 28 اردیبهشت 1382 ...

دست دوست دست دوست
...تا دست می برم ، قلمی تازه تر کنم آن دستِ دائمیِ نا تماشایی از پشت پرده ابهام می رسد خط خط به تکه کاغذ پر شعر می کشد وآن چشم دائمی نیمه پنهانی مانند پاسبان شبانه، سرک کشان صف های درهم اشعار تازه را تهدید می کند شاید که شخص سوم داستانهای ماست.... ... بازی تمام شد من می شناسمت من نرگس خمار تو را صد هز...

خاکستری چه رنگ بدی است! خاکستری چه رنگ بدی است!
...خاکستری چه رنگ بدی است! یک روز دلم گرفته بود ز رسم بد دل شکستنها نه آسمان سپید می بارید نه شاخه گل فکر بلبل بود که باد آمد و برگ را چو خاکستر برد و رنگ خوش سبز باغ را به دست بی محبت فصل خزان سپرد علی شیخ پور - 30 فروردین 1381 ...

باز باران باز باران
...چتر خود را بستم زیر باران رفتم بگذارید بگویند فلانی چقدر سهراب است می روم زیر درختی که ز سرمای هوا خشکیده است و ندارد برگی، و ندارد شاخی تا که باران همه اش مال خودم ... مردم شهر بیایید و ببینید چه زیباست خزان تو مگر دوست نداری که هر از سالی چند از گذرگاه پر از برگ، گذاری بکنی ؛ ناودانی باشد تا کنار...

تن شیشه ای تن شیشه ای
...باز هم نازک تر، باز هم نازک تر باش باز هم زیبا تر، باز هم زیبا تر باش عادت بکن که مثل گل سرخ بشکفی هنگام عشق به بوی اقاقی ها عادت بکن که تن ز نم نم باران نپوشانی ای غنچه لطیف، ای خدای خوبی ها یک بار هم چو من، دل نازک بپروران تا مثل اشک بباری به بی وفایی ها تن- شیشه ای! همه آه من توئی تنها رها مکن دل...

نزدیک تر شده نزدیک تر شده
...شعر ذیل در جشنواره فرهنگی هنری طوبی در سال 1382 به عنوان شعر نوی برگزیده جشنواره انتخاب شد. امسال، عاشورا دلها نازک تر بود امسال، عاشورا چشم ها زیباتر، قلبها گریان تر بود امسال می گفتند، نزدیک تر شده است طوفان کربلا، واز راه می رسد، آوای نینوا بغضی نشسته است در پشت گریه ها آهی نهفته است در کنج سین...

روزهای بارانی روزهای بارانی
...کاش می پریدم از امروز به سوی روزهای بارانی دلم عجیب هوای آن را کرد که در پیاده روی خالی از عابر به زیر نم نم باران و عطر غبار خیمه خویش را به پا دارم و در کنار درش چشم خواب آلود را به انتهای راه ناتمام تو بسپارم علی شیخ پور - 15 اسفند 1381 ...

میخوام پیشم بمونی میخوام پیشم بمونی
...نبودنت یه رازه خدا اینو می دونه تا وقتی برنگشتی باید مخفی بمونه دلم مال خودم بود اگه نرفته بودی دیگه حرفی نداشتم اگه پیشم می موندی اگه نرفته بودی دنیا همش بهار بود بدا پاییز می خواستند چاره فقط سفر بود اگه نرفته بودی آدم بدا، خوب بودن چه فایده داشت که خوبا بدون نشون می موندن اگه نرفته بودی به جا...

کاش که شاعر بودم کاش که شاعر بودم
...شاعران می فهمند شاعران می گویند گاهگاهی هم نه. شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند یادگار غم ایام بلند یادگار ترک آینه ها یادگار چشمه شاعران سر کوه چه مقامی دارند.... - وای ! چه پیچیده سخن می گویی؛ باز چه فکری داری؟ قرن ما شاعر اگر داشت هوا بهتر بود قرن ما شاعر اگر داشت چه می دانستی گل چه پر معنا بود...

الف نون ت الف نون ت
...الف ، نون ، ت... بگذریم انتظار! همه از عشق سرودیم و نگفتیم که زیبا ، او بود الف ، نون ، ت آری " تو" را گفتم علی شیخ پور - 28 بهمن 1381 ...

قاصدک حرف بزن قاصدک حرف بزن
...قاصدک باز رسید؛ بالهایش خیس. از کجا آمده ای؟ همچنان رقص کنان، سر در گم، پی چیزی می گشت و نمی دید مرا؛ من که در حسرت یک جمله ز عشق سالها منتظر خط توام، پس چرا حرف نداری؟ قاصدک حرف بزن تو که پیشش بودی ، راست بگو، هیچ نمی گفت فلان بن فلان؟ قاصدک حرف بزن، تا ببینم که کجاست شهر رؤیایی چشمانِ به زیر؟ من...

تیغ عشق تیغ عشق
...چه نابرابر است جنگ من و تو قبول ندارم؛ به جنگ آمده ای بی خبر و تیغ عشق آوردی؛ حساب نکردی که من به جز تو هیچ ندارم؟ علی شیخ پور - 28 دی 1381 ...

ع.ش.ق vs سعدی ع.ش.ق vs سعدی
...هـــزار جـهد بــکردم که سـر عشـق بپوشـم نبـــود بر ســر آتــش میسـرم کـه نجـوشــم دلـم فــدای غــم تـو کـه غیـر دل چـه سزایت وگــر مـراد نـیــابم بـه قــدر وســع بـکــوشـــم بـه پای هـمت عشقت قـدم نهـم به دو عالم بـه پـیش پای غـلامت غـلام حلقه به گوشم مــــرا به هیــچ بــدادی و من هنــوز بــرآنــ...

گرمی عشق کجاست گرمی عشق کجاست
...پسرک پنجره را باز گشود گرمی داخل خانه به درک گرمی عشق کجاست؟ - به افق می نگریست - عادت این بود که گاهی قلمش را پای شعرش می ریخت نامه می کرد و به بادش می داد تا مگر آنچه که در تنهایی عشق صدایش می کرد نامه را باز بگیرد از باد باد که مدتها بود بی خبر بر می گشت کار آخر را کرد آری این برف زمستانی ب...

بیا که دلم شکسته بیا که دلم شکسته
...بیا دلم رو بتراش آخه دلم شکسته نمی بینی شعر نمی گم؟ دست به قلم نمی برم؛ دیگه برات نامه نمی نویسم؛ آخه دلم شکسته. به جای شعر دیگه می خوام گریه کنم. به جای حرفای فصیح و ادبی می خوام فقط ناله کنم. می خوام یه گوشه بشینم به غصه هام فکر کنم گلها رو پرپر بکنم به یاد تو هزارتا دسته دسته آخه دلم شکسته. یاد...

1 2 3 4 5 6

استفاده از مطالب آموزشی این وبسایت با ذکر منبع مجاز می باشد
Please consider linking to this website if you shared content.